سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بسا کس که بامدادى را دید و به شامگاهش نرسید ، و بسا کس که در آغاز شب بر او رشک بردند و در پایان آن نوحه کنانش گریستند و دریغ خوردند . [نهج البلاغه]

تقی نامور بجنوردی
macromediaxtemplates for Your weblogList of Iranian Top weblogspersian Blogpersian Yahoo

نویسنده: تقی نامور بجنوردی چهارشنبه 90 اسفند 10   ساعت 7:55 صبح

گزارشی از رسال? روحانیت و تجدد؛

اولین رسال? دکتری گروه علوم سیاسی دانشگاه باقرالعلوم (ع)

 

گروه علوم سیاسی دانشگاه باقرالعلوم (ع) درسال 1381 اولین دوره دکتری را برگزار کرد. رسال? روحانیت و تجدد، اولین رسال? دکتری است که توسط دکتر عبدالوهاب فراتی در سال 1386 دفاع شد. ایشان در حال حاضر عضو هیأت علمی پژوهشکده علوم و اندیشه سیاسی اسلام در پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، است.

مقدمه:

این رساله در پاسخ به این پرسش شکل گرفته که، فهم روحانیت از مدرنیته چیست؟ و در قبال آن، چه موضع و نسبتی برقرار کرده است؟ این رساله می کوشد با بصیرت و بینش هرمنوتیکی، به حقیقت و شرایط حصول فهم روحانیت از تجدد، نایل آید. این رساله، در آغاز تلاش می کند تا تبار و زمین? فهم روحانیت از تجدد را در درون تاریخ و سنتی که حوز? علمی? قم در آن شکل گرفته است، بررسی کند و سپس چرخش هرمنوتیکی آن را در سال های پس از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی نشان دهد.

بررسی های این پژوهش، نشان می دهد که فهم روحانیت از غرب تا حدودی بر خلاف سال های قبل از انقلاب، از الگوی واحدی پیروی نمی کند و دچار تفاوت های جدی شده است. امروزه برخی روحانیون، کلّیت مدرنیته را به چالش کشانده و به نوعی در صدد احیای تفکر سنتی گذشته اند. برخی دیگر، که در این رساله از آن ها با عنوان روحانیون طبق? متوسط یاد می شود، به پذیرش بسیاری از مؤلفه های آن تن می دهند؛ بر خلاف سنتی ها، نگاهی تئولوژیک به آن ندارند؛ و مسائل غرب را به عنوان شبهه، بررسی نمی کنند و سعی دارند برای دریافت بهتر غرب به آثار کلاسیک و جدید آن مراجعه نمایند.

گروهی دیگر ضمن مقاومت در قبال مفهومی به نام غرب گرایی، جنبه هایی از مدرنیته را پذیرفته، تعامل اسلام و مدرنیته را از طریق هم نهاد سازی، دنبال می کنند. در آخر گروهی دیگر از روحانیون از مسیر نقدی که بر حوز? حدیث محور و عقلانیت استعلایی حاکم بر آن، روا می دارند به نوعی با عقلانیت و خردورزی جدید هم افق می شوند.

مؤلف معتقد است که آنچه بر ضرورت بحث مواجهه روحانیت با تجدد، تأکید وافر دارد، پیوند خوردن سرنوشت جامع? ایران به حیات و افت و خیز طبق? روحانیت است. معمولاً تصور می شود که روحانیت کنونی ایران از اندیشه ای یک دست برخوردار است. مؤلف در این اثر می کوشد تا علاقه مندان به مباحث اسلامی را از افتادن در این دام معرفت شناختی و روش شناختی بر حذر دارد که روحانیت را یک پارچه و حداکثر در ثنویت دین داران سنتی و نوگرایان دینی، و یا دو گروه روحانیت در قدرت و روحانیت خارج از قدرت، خلاصه نکنند.

ضرورت چنین توجهی به روحانیت از آن جا برمی خیزد که اولاً فهم اندیش? اسلامی در دور? جدید، در گرو فهم اندیش? روحانیت است.

سؤال اصلی رساله، این است که روحانیت حوز? علمی? قم چه فهم و نسبتی با تجدد دارد؟

مفاهیم کلیدی که در این رساله از آن بحث می شود عبارتند از: روحانیت، تجدد، جریان شناسی، و دوره جدید.

روشی که در تدوین این رساله استفاده شده است، نظریه هرمنوتیک گادامر می باشد. مؤلف با بهره گیری از آموزه های این نظریه، قصد دارد فهم روحانیت از تجدد را تبیین کند.

این رساله از پنج فصل تشکیل شده است و ما به اختصار از هر فصل، گزارشی می دهیم:

فصل اول: هرمنوتیک و فهم هرمنوتیکی روحانیت از تجدد

1 ـ پیش آمد بودن فهم روحانیت از تجدد:

پرسش از چیستی و ماهیت فهم روحانیت از تجدد و تبعاً موضع و نسبتی که در قبال آن اتخاذ می کند ما را قانع می کند که از خود بپرسیم تجدد در جهان خودش چه معنایی دارد؟ و روحانیت چگونه و چرا این گونه آن را فهم کرده است؟ بلکه همواره تجدد بر حسب موقعیتی که روحانیت آن را می فهمد، معنا می دهد. این بدان معنا است که فهم روحانیت از تجدد اولاً غیر ایستا، سیال و تاریخی است و به علت تغییر موقعیت ها، همواره در حال شدن است؛ و ثانیاً، واقعه ای است که برای او اتفاق افتاده است. واقعه دانستن فهم نزد گادامر، بدین معنا است که فهم، ایجاد یا برساختن نیست، چیزی نیست که مفسر انجام می دهد، و نتیج? عملی نیست که فهم کننده آن را سرپرستی نماید؛ بلکه پیش آمدی است که در نتیج? امتزاج افق مفسر با افق متن، رخ می دهد.

2 ـ تاریخ مندی فهم روحانیت

مؤلف معتقد است از آن جا که روحانیت، وجودی تاریخی دارد، فهم او نیز امری است تاریخی، و او با تاریخ مندی و دنیای خاص خود به تفسیر امور می پردازد. فهم روحانیت از تجدد، سیال و تاریخی است و به علت تغییر موقعیت ها و تحول شرایط، همواره در حالِ شدن، است. این بدان معنا است که واقع? فهم، برخاسته از ذهنیت روحانیت نیست؛ بلکه ریشه در تاریخ کامل تفاسیر پیشین دارد. روحانیت چه بخواهد و چه نخواهد، سنت و تاریخ، بر هستی او حکومت می کند.

او وارث گذشته و محصول آن است و تمام بار گذشت? تاریخی را با خود همراه دارد، و خود به عنوان مفسر، چیزی بر آن می افزاید و تمام آن را به نسل آیند? خود می سپارد.

3 ـ زبان مندی فهم روحانیت از تجدد

نویسنده معتقد است، همچنان که فهم روحانیت از تجدد یک واقعه و پیش آمد است، فهم او نیز زبانی است و تجارب خویش از جهان را به واسط? زبان آشکار می کند. توجه و تأکید هرمنوتیک فلسفی بر این که زبان، واسط? عام هم? فهم ها است؛ حاکی از آن است که ساختار واقعه و رخداد فهم، زبانی است؛ نه این که زبان، مقدمه و ابزار تحقق فهم باشد. از نظر گادامر، گرچه زبان پدیده ای انسانی است اما این سبب نمی شود که زبان، آفرید? او به حساب آید؛ زبان مقارن با انسان است و نه متعاقب او.

فصل دوم: تبار و زمین? فهم روحانیت از تجدد

تأکید بر عدم امکان فاصل? یکباره روحانیت حوز? علمی? قم از سنت گذشته خویش، ما را قانع می سازد تا فهم کنونی او از تجدد را با تکیه بر آن، تفسیر کنیم.

مؤلف این بخش را در سه گفتار بحث و بررسی می کند:

گفتار اول: حوز? علمی? قم بین سال های 1302 تا 1320

1 ـ حوز? علمی? قم و افق معنا

قم، قلب مذهب تشیع ایران است و هر آنچه در این شهر اتفاق می افتد اهمیت ملی دارد. وجود حرم حضرت معصومه (س) و مدارس دینی و حضور مراجع دینی در این شهر و نیز گسترش و پراکندگی مقلدان این مراجع در سراسر ایران، همه ایرانیان را با این شهر، پیوند معنوی داده است.

مؤلف در این بخش، مشروطه را به عنوان یکی از مواردی که باعث شد روحانیت به انزوا برود، ذکر می کند؛ مؤلف معتقد است، آنچه که زمینه و بستر چنین فرو رفتگی را فراهم می ساخت، مخالفت و تکفیرهای درونی روحانیت در جریان مشروطه، و تلاش مشروطه خواهان سکولار برای حذف روحانیت از روند تحولات، در تب و تاب سال   های میانه به بعد مشروطه، بود.

با به قدرت رسیدن رضاخان در سال 1304 شمسی، آیت الله حائری و حوزه اش وارد دوره ای شد که معمولاً روحانیت از آن به بدی یاد می کند. این دوره، شاید تقدیر آخر الزمانی روحانیت به حساب آید، آن گاه که شریف رازی، با استناد به حدیثی از پیامبر (ص) می گوید: «برخی از روحانیون به قدرت رسیدن رضا خان را یکی از نشانه های آخر الزمان، می دانستند.»

گرچه رضا خان در اوایل تحکیم پایه های قدرت خویش، با علما و روحانیت، روابط حسنه ای داشت، اما علاقه و تصمیم او به مدرن سازی، ضرورتاً او را با دو دسته از مخالفان طبیعی یعنی زمینداران و روحانیت مواجه کرد. زمین داران از آن رو که روند صنعتی شدن، موقعیت آنان بر زمین و دام را به مخاطره می انداخت و روحانیت از این رو که آن ها حافظان برج و باروی جامعه سنتی ایرانند. از نظر ایدئولوژی دولت رضا خانی، این دو گروه، ریشه عقب ماندگی و سد راه ترقی به حساب می آمدند.

2 ـ روحانیت، زبان و فهم تجدد

حوز? علمی? قم در بدو تأسیس خود، به موجودی نحیف مبدل شد که توان ایستادن نداشت. مؤلف بر این عقیده است که روحانیت همه این مصیبت ها را محصول روایتی از تجدد می دانست که در آن، شیخ فضل الله نوری را مهدورالدم و سپس رضا خان را به قدرت رسانده بود و طبیعی بود که حوزه، این گونه تجدد همراه با سیاست را به حوز? شرور زندگی سیاسی، حواله کند و در قبال آن، موضعی منفی بگیرد. این فهم و موضعی که روحانیت در قبال تجدد گرفت از طریق زبان نسلی از روشنفکری با تجدد، هم افق شده بود که جایی برای او در دور? جدید، باقی نمی گذاشت.

3 ـ روحانیت و فردی شدن فقه

با فرو رفتگی روحانیت، سیاست نه تنها به امری بیگانه تبدیل شد بلکه ناآگاهی سیاسی روحانیون، یک فضیلت به حساب آمد. این به معنای توقف تمام گفت و گوهای فقهی در باب دولت و سیاست و به نوعی بازگشت به فقه پیش از مشروطه بود.

گفتار دوم: حوز? علمی? قم بین سال های 1320 ـ 1340

1 ـ عبور از محدودیت و فعال شدن نسبی روحانیت

با درگذشت آیت الله حائری در نهم بهمن 1315، دولتیان مرگ او را پایان دور? آخوندی دانستند. با آمدن آیت الله قمی، اوضاع روحانیت قم نیز به هم خورد و روحانیت به تدریج از انزوا خارج گردید. بازگشت وی در بسیاری از شهرهای ایران مورد استقبال قرار گرفت.

وی پس از ورود به تهران، پنج درخواست از دولت سهیلی کرد که عبارت بودند از: «آزادی انتخاب حجاب توسط زنان؛ برچیدن مدارس مختلط؛ برگزاری مراسم نماز و منظور داشتن دروس دینی در مدارس؛ کم کردن بار فشار اقتصادی مردم؛ و بالاخره آزادی عمل حوز? علمیه.»

نگاه جدید روحانیت به حکومت دینی، حاکی از خروج نسبی روحانیت از فضای گنوسی عصر آیت الله حائری بود.

فدائیان اسلام در فرجام کشاکش های خود در قم در سال 1329 با انتشار کتاب راهنمای حقایق، به طرح دیدگاه های خود درباره حکومت اسلامی پرداختند.

گفتار سوم: حوز? علمی? قم بین سال های 1340 تا 1357

1 ـ حوز? علمی? قم و منازعه با سیاست

مؤلف معتقد است علی رغم تغییراتی که در فاصله 1320 ـ 1340 در افق معنایی حوزه به سیاست به وجود آمده بود، این حوزه دوران آرامی را پشت سر گذاشت. همواره از دخالت در سیاست دور ماند، نه از قدرتمندان حمایت کرد و نه به ستیز با آنان برخواست. آیت الله بروجردی حتی نسبت به مهم ترین حادث? سیاسی آن دوره، یعنی نهضت ملی شدن نفت، سکوت پیشه کرد. اما زیر پوسته این نوع سیاست ورزی آیت الله بروجردی، شکل دیگری از مرجعیت خفته بود که پس از فوت وی شکل گرفت و آن مرجعیت امام خمینی بود که به تدریج حوز? علمی? قم را برای نخستین بار، سیاسی و آن را به کانون مخالفت علیه دولت مبدل کرد.

2 ـ روحانیت و دستیابی به نظری? سیاسی حکومت

با تبعید آیت الله خمینی به ترکیه و سپس عراق، تب سیاسی در قم به سردی گرایید و این نشان از بازگشت مجدد سنت گرایان به متن حوزه بود. سکوت حوزه، هیچ گاه به معنی تائید رژیم و بازگشت به روابط صمیمانه روحانیت با شاه در ده? سی نبود؛ چرا که شرایط جدید، حداقل مانع از تماس های علنی برخی از مراجع با دولت می شد.

3 ـ روحانیت  و شیوه های نوین مبارزه

به اعتقاد نویسنده، مهم ترین حادثه دور? سوم، روشن شدن تکلیف مبارزه و مسلح شدن روحانیت به نظری? حکومت اسلامی بود. این نظریه که به دور از سنتی های قم، در نجف ارائه گردید، خواهان گسستی جهان شناسانه از اندیش? سلطنت ایرانی بود که هم اینک آلترناتیو آن با اتکا بر تفکر دینی، تئوریزه شده بود.

4 ـ صورت بندی روحانیت حوز? علمی? قم

با تغییراتی که در افق معنایی حوز? علمی? قم به وجود آمد، عملاً روحانیت از یک دست بودن، خارج و در درون، متکثر شد. از این رو، مؤلف، سه جریان قابل تشخیص در بین روحانیون را نام می‌برد:

الف ـ جریان نخست که پر نفوذترین جریان بود، از علما و روحانیون محتاط و غیر سیاسی تشکل می شد. اعضای این جریان با رهبری آیت الله نجفی مرعشی (در پیوند با آیت الله سید احمد خوانساری در تهران و نیز آیت الله خویی در نجف) اعتقاد داشتند که روحانیت باید از کار سیاسی دوری گزیند.

ب ـ جریان دوم از آنِ روحانیون میانه رو بود که در عین مخالفت با برخی اقدامات و مظاهر فساد دولت پهلوی، حاضر به ورود به یک مبارز? تند نبودند. این جریان توسط آیت الله سید محمد رضا گلپایگانی و آیت الله سید کاظم شریعتمداری، رهبری می شد.

ج ـ سومین جریان را می توان روحانیون تندرو نامید که پس از تبعید امام خمینی، شبکه ای مخفی و غیر رسمی در ایران به راه انداختند.


نظرات شما ()

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
گزارشی از رسال? روحانیت و تجدد؛(3)
گزارشی از رسال? روحانیت و تجدد؛(2)
گزارشی از رسال? روحانیت و تجدد؛(1)
جهانی شدن و زوال دولت ـ ملت حاکم (2)
جهانی شدن و زوال دولت ـ ملت حاکم(1)
[عناوین آرشیوشده]

فهرست
17304 :مجموع بازدیدها
7 :بازدید امروز
1 :بازدید دیروز
درباره خودم
تقی نامور بجنوردی
لوگوی خودم
تقی نامور بجنوردی
لینک دوستان
تورجان
پارلمان نیوز
آهوترین ها
دانشگاه بجنورد
دانشگاه مفید
دانشگاه باقرالعلوم
صفحات اختصاصی
بایگانی نوشته ها
خرداد 89
شهریور 89
مهر 89
اشتراک